مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
وبلاگ بسیج در جهت بصیرت افزایی
وبلاگ بسیج در جهت بصیرت افزایی
چهارشنبه 03/03/02
✍🏻 رئیسجمهور کشور شهید شده است.
مجلس قبل به پایان رسیده و مجلس تازهنفس هنوز انتخاب رئیس نکرده است.
در حال حاضر کشور نه رئیسجمهور دارد، نه رئیس مجلس!
اما سر سوزنی در بین مردم نگرانی احساس نمیشود.
چون ایران شما را دارد آقا!
سایهتان مستدام
ما مدیون حضرت امام هستیم با ایجاد چیزی بنام ولایت فقیه، نظام اسلامی که امام ریختن انگار برای امروز بوده
دوشنبه 03/02/24
❗️از لودویگ ویتگنشتاین تا علّامه طباطبایی!
📸 تصویر مقام معظم رهبری در کتابخانه شخصی
💠 در این بخش کوچک منتشر شده[از کتابخانه شخصی مقام معظم رهبری] اسم و اثر خیلیها هست از افلاطون و ویتگنشتاین گرفته تا حضرات آیات علّامه طباطبایی و مصباح یزدی و جوادی آملی و دینانی…
📚 برخی از کتبی که در این تصویر دیده میشود:
- شرح رسائل فارسی سهروردی اثر سیدجعفر سجادی
- تحلیل ذهن اثر راسل
- جهان باز اثر پوپر
- ترس و لرز اثر کییر کیگارد
- رحیق مختوم و فلسفه حقوق بشر و فلسفه صدرا از آثار آیت الله جوادی آملی
- جمهور اثر افلاطون
- شرح مبسوط منظومه اثر شهید مطهری
- مبادی مابعدالطبیعی علوم نوین اثر آرتور برت
- شرح اسفار اربعه اثر آیت الله مصباح یزدی
- اصول حکومت آتن اثر ارسطو
- نهایة الحکمة اثر علامه طباطبایی
- رساله منطقی فلسفی اثر ویتگنشتاین
- شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا از سید جلالالدین آشتیانی
- آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب اثر کریم مجتهدی
- فلسفه هگل از والتر ترنس ستیس
- روح القوانین اثر مونتسکیو
- منطق معرفت در نظر غزالی و دفتر عقل و آیت عشق و نیایش فیلسوف و قواعد کلّی در فلسفه اسلامی و معاد از آثار دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
و…
😎 «هیچ چیز جای کتاب را پر نمیکند» اما نکته جالب و درس آموز برای عموم مردم و طلّاب عزیز اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در میان این کتب در حال تلاوت قرآن کریم هستند، حال با این دید، در این تصویر حرف های زیادی برای گفتن است…
جمعه 03/02/21
🔹 توصیه قرآنی امام خمینی (ره):
♦️اين من را اگر انسان زير پا گذاشت . او شد ، اصلاح مى كند همه چيز را . گاهى علم توحيد انسان را به جهنم مى فرستند ، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم مى رساند ، گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى فرستد ، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى فرستد ، با علم درست نمى شود ، تزكيه مى خواهد .
♦️ علم توحيد هم اگر براى غير خدا باشد از حجب ظلمانى است . خدا نكند انسان پيش از آن كه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در ميان مردم نفوذ و شخصيتى پيدا كند .
📚صحیفه امام خمینی ره جلد۱۹ص۱۳
چهارشنبه 03/02/12
✍ در یک کلاس درس فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند !
🔺فرزندان «طلاق» را باید تحمّل کرد و با روحیه شکنندهشان ساخت!
🔺با فرزندان «اعتیاد» باید مدارا کرد و با نارساییهایشان کنار آمد!
🔺فرزندان «یتیم» را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران کرد!
🔺فرزندان «نابهنجار» را –کهمحصول اختلافات خانوادگی اند- باید هدایت کرد!
🔺به فرزندان «کار» باید استراحت داد!
🔺فرزندان والدین «بی بندوبار» را باید سر به راه کرد!
🔺فخرفروشیِ فرزندان «سرمایه دار» را باید تعدیل کرد!
🔺فرزندان «کمرو» را به بطن جامعه باید بازگرداند!
🔺نازپروردگیِ فرزندانِ «مرفّه» را باید تعادل بخشید!
🔺فرزندانِ «بدسرپرست» را حکیمانه وصبورانه باید سرپرستی کرد!
🔺فرزندان «بیسرپرست» را با آغوش مهر مادری و عطوفت پدری باید آشنا ساخت!
❤و اما….
همهی این مزاج های تلخ و شیرین، با صداهای دلنواز یا گوشخراششان در یک اتاقِ چند متری، گِردِ شمعِ سوخته ی “معلّم” حلقه می زنند…
و بازتاب وپژواک اینصداها هر روز چون موریانه، ذهن او را می خورد، تارهای خستگی بر تن رنجدیده اش میتند و فرسودهاش میسازد و…
🔸چه صبری می طلبد معلمی!
🔸و چه هنری می خواهد معلمی!
🔸و چه انرژی و قدرتی لازم است برای معلمی!
🔹معلمی جسارت میخواهد
🔹قدرت و شهامت میخواهد
🔶و برای داشتن همهی اینها باید مسلح بود…
مسلح به اسلحه ی عشق و دانش…
⚘تقديم به مقام شامخ معلمان سرزمینم⚘
دوشنبه 03/01/13
آخرین خطبه سوزناک حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه(خطبه۱۸۲)
حضرت در آخرين هفته عمر خود خطبهاى طولانی ایراد فرمود كه آخرين خطبهاش بود. و قبل از فرارسیدن جمعه بعدی به دست ابن ملجم ملعون ضربت خورد و به شهادت رسید.
نوف بوکالی نقل میکند که حضرت در حالی که بر روی سنگی ایستاده بود و لباس پشمینهای بر تن داشت و پیشانی او مانند زانوی شتر به خاطر سجدههای زیاد پینه بسته بود در کوفه این خطبه را خواند. این خطبه طولانی است و در آخر آن فرمود:
«أيْنَ إخْوَانِى الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ، وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أيْنَ ذُوالشَّهَادَتَيْنِ؟ وَ أيْنَ نُظَرَآؤُهُمْ مِنْ إخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ؟ وَ ابْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إلَى الْفَجَرَةِ؟
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ، فَأطَالَ الْبُكَآءَ؛ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
أوْهِ! عَلَى إخْوَانِى الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْءَانَ فَأحْكَمُوهُ، وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأقَامُوهُ. أحْيَوُا السُّنَّةَ، وَ أمَاتُوا الْبِدْعَةَ. دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأجَابُوا، وَ وَثِقُوا بِالْقَآئِدِ فَاتَّبَعُوهُ.
«كجا هستند برادران من كه سوار بر مركب راه حقّ شدند، و طريق را به خوبى پيمودند؟ آنان كه بر اساس حقّ گذشتند، و جميع اعمال و اقوالشان را بر اين مدار قرار مىدادند. عمّار كجاست؟ ابن تيّهان كجاست؟ حذيفه ذو الشّهادتين كجاست؟ امثال و نظائرشان كجا هستند كه با مرگ عقد اخوّت بستند، و با يكديگر پيمان نهادند كه تا حدّ شهادت و خوابيدن در بستر موت، دست از حمايت برندارند؟ آنان كه شهيد شدند و سرهاى آنها را به نزد فجره و فسقه و جنايتكاران روزگار همچون معاويه بردند.
در اين حال حضرت دست خود را به محاسن مباركش زد، و گريۀ طولانى نمود؛ و پس از آن فرمود:
آه! بر آن برادران در گذشتۀ من كه قرآن را تلاوت كردند، و آن را استوار و محكم داشتند. و در واجبات تدبّر كردند، و آنها را اقامه نمودند. سنّت را زنده كردند، و بدعت را كشتند. به جهاد دعوت شدند و اجابت نمودند. و به قائد و رهبرشان وثوق داشتند و از او پيروى كردند!»
ثُمَّ نَادَى بِأعْلَى صَوْتِهِ: الْجِهَادَ، الْجِهَادَ! عِبَادَ اللَهِ! ألاَ وَ إنِّى مُعَسْكِرٌ فِى يوْمِى هَذَا، فَمَنْ أرَادَ الرَّوَاحَ إلَى اللَهِ فَلْيَخْرُجْ.
«و پس از آن با بلندترين فرياد خود ندا در داد: جهاد، جهاد! اى بندگان خدا! آگاه باشيد كه من همين امروز تهيّۀ سپاه مىبينم و به سوى معاويه حركت مىكنم؛ هركس مىخواهد به سوى خدا برود، خارج شود.»
قالَ نَوْفٌ: وَ عَقَدَ لِلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ فى عَشْرَةِ ءَالافٍ، وَ لِقَيْسِ ابْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَهُ فى عَشْرَةِ ءَالافٍ، وَ لأبى أيّوبَ الأنْصارىِّ فى عَشْرَةِ ءَالافٍ، وَ لِغَيْرِهِمْ عَلَى أعْدادٍ اخَرَ وَ هُوَ يريدُ الرَّجْعَةَ إلَى صِفّينَ.
فَما دارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّى ضَرَبَهُ الْمَلْعونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَهُ. فَتَراجَعَتِ الْعَساكِرُ، فَكُنّا كَأغْنامٍ فَقَدَتْ راعِيَها تَخْتَطِفُها الذِّئابُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ.
«نوف بكالى گفت: در اين حال براى حضرت امام حسين عليه السّلام پرچمى بست با ده هزار نفر، و براى قيس بن سعد بن عباده پرچمى با ده هزار نفر، و براى أبو أيّوب انصارى با ده هزار نفر، و براى غير از اينها پرچمهاى ديگرى، و اراده داشت به سرزمين صفّين براى جنگ با معاويه برگردد.
هنوز جمعه كه روز خطبه و جماعت است نرسيده بود كه او را ابن ملجم ملعون با شمشير زد. سپاهها و عسكرها همه بازگشتند، و ما مانند گوسفندانى شديم كه چوپانشان مفقود شده و گرگها از هر جانب آنها را مىربودند.» .